به گفته مک کینزی، سه دوره در توسعه صنعت بسته بندی در 20 سال گذشته وجود داشته است، از جمله دوره ای که امروز در آن قرار می گیرد و همه آنها برای درک آینده آن مهم هستند. گروه تحقیقاتی هر دوره را با توجه به تغییرات قابل توجه در انتظارات مصرف کننده تعریف می کند، که به نوبه خود منجر به نوآوری های بسته بندی جدید و در نهایت، تغییرات ساختاری در شرکت ها و زنجیره های ارزش می شود.
بر اساس این روندهای گذشته، مککینزی میگوید که پایداری و دیجیتالی شدن احتمالاً مهمترین روندهای بزرگ صنعت بستهبندی در آینده خواهند بود. این گروه تحقیقاتی پیشبینیهایی را در مورد چگونگی گسترش عصر فعلی بستهبندی و چگونگی تطبیق رهبران صنعت در آینده ارائه میکند.
2000-2009 بازارهای جدید و مواد جدید
اولین دوره، که مککینزی آن را «تغییرات تغییر بستر» نامید، بین سالهای 2000 تا 2009 اتفاق افتاد. در این دوره، مککینزی میگوید که جمعیتشناسی مصرفکننده تغییر کرد، بر نیازهای بستهبندی، بسترها و قالبها تأثیر گذاشت و منجر به گرایشهایی مانند میانوعدهها شد.
مککینزی اضافه میکند که در این دوره تمرکز بر هزینههای کمتر و بستههای کوچکتر، مربوط به وزن سبکتر و یا مواد کمتر بود. تغییر از انواع بسته بندی سفت و سخت مانند شیشه و فلز به مواد انعطاف پذیر و پلاستیک های سفت و سخت مانند PET توسط مککینزی در چندین برنامه بسته بندی به عنوان پاسخی به تقاضا برای راحتی مصرف کننده و در تلاش برای کاهش هزینه ها شناسایی شد.
در همین حال، شرکتها در این دوره در حال تغییر ساختار بودند. بهعنوان مثال، به گفته مککینزی، شرکتهای کاغذی بخشهای تجاری مانند مالکیت جنگلها را به فروش میرسانند. شرکتها همچنین مجبور بودند با بحران مالی در پایان این دوره دست و پنجه نرم کنند، که بر مصرف بستهبندی تأثیر منفی گذاشت، اگرچه برخی از بخشها انعطافپذیرتر بودند. مککینزی گزارش میدهد که کالاهای ضروری مانند بستهبندی مواد غذایی و نوشیدنی کمتر در معرض رکود اقتصادی هستند، در حالی که بستهبندی کالاهای صنعتی و لوکس شرکتها را ملزم میکند تا در هزینههای مواد تجدید نظر کنند و تغییرات تقاضا را در نظر بگیرند.
مککینزی ادعا میکند که علاوه بر این، دوره اول شاهد رشد پایگاههای مصرفکننده جدید بود، بهویژه در آسیا، که منجر به تقاضا و فرمتهای خردهفروشی جدید شد. در مقیاس شرکتی، ظاهراً این منجر به ایجاد شرکتهای جهانی در بازارهای در حال رشد جدیدتر مانند چین، هند و آمریکای لاتین شد، هم به صورت ارگانیک و هم از طریق خرید یا سرمایهگذاری مشترک با شرکتهای بالغ در اروپا و آمریکای شمالی.
2010-2020 تغییر مصرف کننده، تعهدات شرکتی
دورانی که مککینزی آن را «تغییر چهره مصرفکننده» مینامید، از سال 2010 تا 2020 ادامه یافت. مککینزی میگوید این دوره با ظهور میلیاردها مشتری جدید مشخص شد و چین به بزرگترین بازار بستهبندی تبدیل شد و از آمریکای شمالی پیشی گرفت. اگرچه بحران مالی احتمالاً آغاز این دوره را مشخص کرد، مککینزی خاطرنشان میکند که اکثر فعالان بستهبندی جهانی در موقعیتی قوی قرار داشتند و به دلیل فرمتها و بازارهای بستهبندی جدید، رشد ثابتی را تجربه کردند.
این دوره ظاهراً مستلزم ادغام، جهانی شدن و تخصصی شدن قابل توجهی در ساختارهای زنجیره ای و شرکتی بود. در حالی که مرکز اقتصادی صنعت بسته بندی در این دوره با تسلط بازارهای جدیدی مانند چین تغییر کرد، مک کینزی پیشنهاد می کند که شرکت های اروپایی، ژاپنی و آمریکای شمالی با این وجود بازیگران مهمی در مقیاس جهانی باقی مانده اند.
مککینزی ادعا میکند که روند دیگر در این دوران تغییر به بستهبندی راحت و با کارایی بالا در قالبها و برنامههای جدید، مانند کیسههای مخصوص غذای کودک بود. در همین حال، به گفته گروه تحقیقاتی، رشد واحدهای نگهداری سهام (SKUs) به طور کلی توسعه بسته بندی را گسترش داد.
پایداری بهعنوان یک موضوع کلیدی در این دوره ظاهر میشود و مککینزی تعهدات پایداری جسورانهای را که در سراسر زنجیره ارزش انجام میشود، شناسایی کرد، بهویژه تعهد برای افزایش استفاده از مواد بازیافتی. این دوره همچنین شاهد معرفی سیاستهای اصلی با هدف رسیدگی به چالشهایی مانند پلاستیکهای یکبار مصرف، از جمله دستورالعمل بستهبندی یکبار مصرف اتحادیه اروپا (SUPD) بود. با این حال، در حالی که نوآوری پایدار در جریان بود، مککینزی استدلال میکند که تجاریسازی محدودی از این فناوریها وجود دارد که تا حدی آن را به فقدان جایگزینهای مقرونبهصرفه برای پلاستیک نسبت میدهد.
2020 به بعد: ظهور پایداری
نکته قابل توجه، پایان دوره دوم مککینزی با شیوع همهگیری کووید-19 مطابقت داشت که منجر به تغییرات عظیم و شاید دائمی در صنعت بستهبندی شده است. با روی آوردن مصرفکنندگان به خرید آنلاین در طول قرنطینه و افزایش آگاهی در مورد نشت بستهبندی به محیط، دوره سوم ظهور کرد: “پایداری و تحول دیجیتال” که از سال 2020 شروع شد و هنوز ادامه دارد.
از آغاز دوره سوم مک کینزی، به نظر می رسد خرید تجارت الکترونیک به عنوان یک روند جهانی، به ویژه در بخش هایی مانند خواربارفروشی، ادامه داشته است. به گفته مککینزی، از نظر قالبهای بستهبندی، این دوره پیش از این شاهد انطباق با تجارت الکترونیک با راهحلهایی مانند بستههای آماده کشتی بوده است. با توجه به این روند، شرکتها ظاهراً بر شتاب دیجیتال و کاهش واسطهگری زنجیره ارزش تمرکز کردهاند.
مککینزی میگوید در عصر کنونی، صنعت بستهبندی تمرکز زیادی بر تجاریسازی راهحلهای بستهبندی پایدار دارد. این شامل مقیاسپذیری مدلها و فناوریهای جدید، با استفاده مجدد و پر کردن مجدد به ویژه شروع به کار میشود. تعدادی از خرده فروشان بزرگ، از جمله Tesco with Loop و ائتلافی بین Waitrose، M&S، Morrisons و Ocado، شروع به معرفی مستقیم این راهحل ها به مصرفکنندگان کردهاند. برندهای جهانی مانند پپسیکو و شرکت کوکاکولا هر دو متعهد شدهاند که در توسعه طرحهای استفاده مجدد و پرکردن مجدد تا حدی به دلیل فشار سهامداران، سرمایهگذاری کنند.
آینده بسته بندی – فرصت ها یا موانع؟
برای مککینزی، پایداری و تحول دیجیتال دو ابرروند هستند که مخلکنندهترین چالشها را برای صنعت بستهبندی در آینده نشان میدهند، و همچنین حوزههایی که میتوانند بیشترین پاداش را داشته باشند.
از نظر پایداری، مصرفکنندگان بیشتر از شرکتها میخواهند، با واکنشهای منفی علیه شستشوی سبز، صنعت بستهبندی را تحت نظارت فزایندهای قرار میدهد. تقاضا برای بسته بندی پایدار به طور قابل توجهی افزایش یافته است و به نظر می رسد مصرف کنندگان مایلند برای این کار هزینه بیشتری بپردازند، و همچنین از آنچه که به عنوان پایدار به حساب می آید آگاه تر هستند. اگرچه برخی استدلال ها از داخل صنعت وجود دارد که تقاضای مصرف کننده منجر به بیش از حد شده است. بهعنوان مثال، هنگام بحث در مورد نقش بستهبندی های پلاستیکی در کاهش ضایعات مواد غذایی، تمرکز بر مسائل خاص و فقدان نکات ظریف است. این بحث زمانی که فرانسه اعلام کرد که از ژانویه 2022 ممنوعیت بسته بندی پلاستیکی میوه و سبزیجات (با برخی معافیت ها) را اعمال می کند، دوباره برانگیخت.
علاوه بر این، رویکردهای منطقهای و جهانی به مسائلی مانند بحران آبوهوا و آلودگی پلاستیکی، صنعت بستهبندی را تحت فشار قرار میدهد تا نقش خود را در تداوم و رسیدگی به این موارد توضیح دهد. در اقدامی که بسیاری آن را اقدامی مهم می نامند، مجمع محیط زیست سازمان ملل متحد (UNEA) موافقت کرد که یک معاهده قانونی الزام آور در مورد آلودگی پلاستیکی ایجاد کند، که احتمالاً تأثیر زیادی بر صنعت بسته بندی خواهد داشت. به گفته مک کینزی، این احتمال وجود دارد که تخصیص سرمایه به طور فزاینده ای برپایه پایداری و مسئولیت توسعه یافته تولید کننده (EPR) با تمرکز بر چرخش، کاهش نشت به محیط زیست و در نظر گرفتن ردپای کربن باشد.
مککینزی توصیه میکند که شرکتها به پایداری، هم از نظر محصولات و هم در زنجیرههای تامین و عملیات، نگاهی جامع داشته باشند. این می افزاید که هیچ “برد آسان” وجود ندارد و انتظار برای تحول پایدار قبل از تعهد به فناوری ها و تغییرات خطری است که برخی از شرکت ها را منسوخ می کند.
از نظر تحول دیجیتال، چالشهایی مانند همهگیری کووید-19 رفتار مصرفکننده را تغییر داده و تقاضای بستهبندی به جریانهای تجارت الکترونیکی تغییر کرده است. مک کینزی انتظار دارد با ادامه رونق تجارت الکترونیک، اولویتهای طراحی بهطور خاص به جعبهگشایی در خانه تغییر کند، نه در قفسههای خردهفروشی، که میافزاید که میتواند تقاضا برای بستهبندی ثانویه را از بین ببرد.
مک کینزی خاطرنشان می کند که صنعت بسته بندی در مراحل اولیه دیجیتالی شدن است، اما در اینجا فرصت هایی برای افزایش کارایی و امنیت زنجیره تامین و همچنین کمک به توسعه پایدار وجود دارد. مانند مککینزی، مدیر عامل Nulogy، Josephine Coombe، به Packaging Europe گفت که دیده شدن زنجیره تامین احتمالاً یک تمرکز کلیدی برای صنعت بستهبندی در آینده است و به شرکتها اجازه میدهد تا با تقاضای تجارت الکترونیک سازگار شوند. بنابراین، مککینزی میگوید دیجیتالیسازی احتمالاً در اولویت صنعت بستهبندی در آینده خواهد بود.
به دنبال رهبری
برای مککینزی، مدیران عامل صنعت بستهبندی چالشهای نوظهوری برای مقابله با آنها دارند. اما روش پیشنهادی گروه تحقیقاتی شامل استفاده از اصول اولیه است.
مککینزی توصیه میکند که مدیران عامل «هرجا که برای مصرفکنندگان و تنظیمکنندهها اهمیت دارد» در مورد پایداری سرمایهگذاری کنند، در حالی که «دیجیتالیسازی (از جمله استفاده از اتوماسیون) را در ابتدا، انتها و وسط فرآیندها بپذیرند. درحالیکه چشمانداز اقتصادی پس از کووید-19 احتمالاً با مشکلاتی همراه خواهد بود، مککینزی اضافه میکند که قیمتگذاری مناسب، مدیریت استراتژیک زنجیرههای تامین، و جذب و حفظ استعدادها همگی روشهای کلیدی و آزمودهشده برای مقابله با چالشهای جدید خواهند بود. .
مک کینزی نتیجه می گیرد که تغییر اغلب به تدریج ظاهر می شود و سپس به طور ناگهانی شتاب می گیرد. مدیران عامل شرکت های بسته بندی باید نوسانات بیشتر بازارهای خود را به عنوان یک امر عادی جدید در این دوره از تغییرات دگرگونی تلقی کنند.
شرکتهایی که نتوانند به مسائل واقعی رسیدگی کنند، با چالشهای سختی روبهرو میشوند و خطر از بین رفتن کسبوکار یا خریداری شدن را خواهند داشت. شرکتهای انعطافپذیر و موفق، سطح بعدی خلق ارزش را آغاز خواهند کرد.